پاسخ به پنج سئوال نشریه - دیدگاه سوم

توضیح: نوشته زیر پاسخ رفیق فریبرز سنجری به پنج سئوال نشریه "دیدگاه سوم" است که اولین بار در شماره اول ماهنامه دیدگاه سوم - بهمن 1392 - درج شده است.

پاسخ به پنج سئوال نشریه "دیدگاه سوم"
سئوال 1: نقاط مثبت و منفی رژیم جمهوری اسلامی را چگونه  ارزیابی می کنید؟
پاسخ: از آن جا که رژیم های سیاسی در واقعیت وابسته و مجری سیاست های طبقه مشخصی در هر جامعه می باشند و در عمل منافع و مصالح آن طبقه را پیش میبرند بنابراین تعیین نقاط مثبت و منفی عملکرد آن ها منوط می شود به این که از زاویه دید و مصالح چه طبقه و جریانی به آن رژیم نگاه کنیم.  بنابراین اگر به مسئله از این منظر برخورد کنیم چون جمهوری اسلامی از همان آغاز به قدرت رسیدن وظیفه حفاظت و حراست از نظام سرمایه داری وابسته حاکم بر کشور و تامین منافع امپریالیست هائی که راه به قدرت رسیدنش را هموار نمودند را بر دوش داشت ، واضح است که بررسی عملکرد 34 سال گذشته این رژیم حاوی صدها مورد مثبت به نفع این جماعت است و به همین دلیل آن ها هم صمیمانه برایش هورا کشیده و اکنون هم می کشند. اما اگر بخواهیم از زاویه دید و مصالح اکثریت مردم ایران یعنی کارگران و زحمتکشان و خلق های تحت ستم به رژیم سرکوبگری که در 34 سال گذشته تسمه از گرده آن ها کشیده نگاه کنیم ، بدون تردید هیچ نکته مثبتی در عملکرد این رژیم تبهکار نخواهیم یافت که به آن اشاره نمائیم. برای نمونه جمهوری اسلامی برای امثال بابک زنجانی ها حاوی بهترین و مثبت ترین نکات قابل تصور است در حالیکه برای کارگری که هر روز می بیند که زیر سرنیزه این رژیم، سرمایه داران زالو صفت چه بر سر او و خانواده و همکارانش می آورند بدون شک حاوی هیچ چیز مثبتی نمی باشد.
بنابراین پاسخ به این سئوال وابسته است به این که پاسخ دهنده خود کجا ایستاده است. از موضع سرمایه داران و آقازاده ها و دزد ها و "برادران قاچاقچی"، بیشک جمهوری اسلامی کعبه آمال است. در حالی که با نگاه از موضع کارگران و محرومان که جز ادبار و فلاکت و یک شرایط جهنمی حاصل دیگری از عملکردهای این رژیم نصیب شان نشده است ، می توان دید که به حق هیچ نکته مثبتی در حیات جمهوری اسلامی وجود نداشته است.
در طی 34 سال اخیر، جمهوری اسلامی با سرکوب انقلابی که بنیان های نظم ظالمانه حاکم را به لرزه انداخته بود، با تداوم جنگ 8 ساله با عراق، جنگی که به قیمت جان هزاران جوان ایرانی و عراقی ، میلیارد ها دلار سود به کیسه آمریکا و انگلستان و شوروی آن زمان و بقیه قدرت های امپریالیستی و حتی اسرائیل ریخت، با سرکوب سازمان های سیاسی و سرکوب جنبش خلق کُرد و همچنین کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 و پیشبرد سیاست ها و خط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و در نتیجه تسهیل چپاول مردم از سوی امپریالیست ها و همچنین تاکید بر اجرای پروژه ضد مردمی هسته ای که تحریم ها و نرمش های قهرمانانه را به دنبال داشت و اجرای همه این پروژه ها با نقض آزادی بیان و عقیده و اجتماع و آزادی های دیگر همراه بوده است، بهترین خدمت را به امپریالیست ها و سرمایه داران وابسته ایران کرده و از دید این ها همه آن اعمال جز پرونده مثبت این رژیم شمرده می شود. اما با توجه به این که پیشبرد همین سیاست ها به قیمت خانه خرابی و رنج و عذاب میلیون ها کارگر و قربانی شدن میلیون ها جوان و محروم شدن اکثریت جامعه از تنفس هوای آزادی و نابودی و تبعید صد ها هزار کمونیست و آزادیخواه صورت گرفته  است، همه آن ها بر این عقیده اند که جمهوری اسلامی نه تنها هیچ چیز مثبتی برای مردم ما در چنته نداشته بلکه اساسا شرط رهائی مردم ایران از وضع فلاکت بار کنونی نابودی تمامیت این رژیم با همه جناح ها و دسته بندی های درونی اش می باشد.
سئوال 2: نقاط مثبت و منفی اپوزیسیون را چگونه ارزیابی می کنید؟
پاسخ: با توجه به این واقعیت که تعاریف گوناگونی از مفهوم "اپوزیسیون" شایع است بهتر است در ابتدا روشن کنیم که داریم در مورد کدام "اپوزیسیون" صحبت می کنیم.  آیا جناح های درونی رژیم که به هر دلیل مورد غضب ولی فقیه فعال مایشاء رژیم "ولایت مطلقه فقیه" قرار گرفته اند هم به مثابه "اپوزیسیون" مورد نظر است یا صرفا منظور نیرو هائی است که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی می باشند؟  اگر منظور این دومی باشد باز هم نیروهای مختلفی در این طیف جا می گیرند که از سلطنت طلب ها و مجاهدین تا کمونیست ها و انقلابیون و آزادیخواهان در آن قرار دارند.  بنابراین ناهمگونی نیرو های تشکیل دهنده این طیف هم اجازه نمی دهد که همه آن ها را در یک کاسه ریخت و به یک شکل مورد بررسی قرار داد.  مثلاً در حالیکه وابستگی به قدرت های امپریالیستی و چشم داشتن به نقش آفرینی آن ها در خلاصی از شّر جمهوری اسلامی امری است که سلطنت طلب ها و برخی دیگر از نیرو ها به آن مباهات می کنند و حتی آن را جزء نکات مثبت موجودیت خود جلوه می دهند بر عکس کمونیست های انقلابی مخالف سر سخت این امر بوده و با دشمن خواندن آن نیروها تنها اتکاء به قدرت مردم خودشان را برخورد مثبت و درست تلقی می کنند.   
بنابراین بر اساس دلایل فوق، درست تر این می بینم که سئوال مطرح شده را در چهارچوب نیرو های انقلابی که خواهان تغییر انقلابی و ریشه ای نظام حاکم می باشند محدود کرده و به آن پاسخ دهم. البته در این جا با قائل شدن تفاوت بین نیروهای خارج از کشور و نیروهائی که در هر صورت در داخل در حال مبارزه با جمهوری اسلامی هستند، روی اولی ها متمرکز می شوم. در این صورت باید گفت که دوری از جامعه و قطع طولانی ارتباط با زمینه های اجتماعی در ایران درد بزرگ اپوزیسیون مستقر در خارج از کشور را تشکیل می دهد.  هم چنین پراکندگی و فقدان اتحاد عمل های مبارزاتی در بین آن ها ضعف بزرگ دیگرشان می باشد. اما از طرف دیگر به رغم تمامی ضربات وارده بر نیروهای مبارز در خارج از کشور و تلاش دشمن در خفه کردن صدای آنان و اضمحلال و از بین بردنشان، پایداری شان و پافشاری آن ها برای نابودی نظام حاکم و رژیم حافظ آن به دست انقلاب کارگران و زحمتکشان و گام برداشتن در حد توان خود در این جهت نقطه مثبت این نیرو ها را تشکیل می دهد.
سئوال 3: چرا اتخاذ روش های گوناگون مبارزاتی در طی 34 سال گذشته نتوانست رژیم را سرنگون کند؟
پاسخ: واقعیت این است که مردم ما در 34 سال گذشته لحظه ای از مبارزه با این رژیم جهل و جنایت باز نمانده اند و در این مبارزه صحنه هائی از مقاومت و مبارزه آفریده اند که در تاریخ ماندگار مبارزات مردم ما برای رسیدن به آزادی فراموش نشدنی می باشد. در یکی دو سال اول روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی سازمان های بزرگ با قدرت توده ای در جامعه حضور داشتند که روش آن ها با این رژیم مماشات طلبی و سازشکاری بود و اتفاقاً عدم برخورد انقلابی آن ها یکی از عواملی بود که به تحکیم پایه های این رژیم در جامعه کمک کرد.  در دهه 60 نیز این رژیم با اعمال شدیدترین سرکوب ها و توسل به یک نسل کشی تمام عیار، نیروهای مبارز را مجبور به عقب نشینی های بزرگی نمود.  بنابراین، عملکردهای سازشکارانه نیروهای سیاسی مختلف که با رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به مثابه یک رژیم ملّی و یا به قول خودشان "خرده بورژوا" برخورد نموده و نیروی انقلابی توده هائی که به صحنه مبارزه آمده بودند را به هرز دادند از یک طرف و شدت سرکوب های وحشیانه جمهوری اسلامی و نسل کشی آن از طرف دیگر در مجموع برای سال ها شرایط جامعه را به ضرر نیروهای انقلابی تغییر داد.  البته در این فاصله شاهد مبارزه مسلحانه چه در کُردستان و چه در شهرهای مختلف ایران بودیم ولی فقدان یک رهبری پرولتری در رأس این جنبش ها مانع از پیشروی آن ها در جهت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی شد. پس از آن هر چند به یمن مبارزات توده ها در اشکال مختلف و به خصوص به دلیل مبارزات کارگران هیچ وقت صحنه مبارزه در ایران خالی نبوده است ولی هنوز نیروی انقلابی که قادر به بسیج و سازماندهی نیروی توده ها و رهبری مبارزات آن ها برای سرنگونی رژیم حاکم باشد به وجود نیامده است. واضح است که نه با مبارزات خود به خودی توده ها که پرقدرت ترین آن ها را در سال 88 شاهد بودیم و نه با روش هائی از قبیل به اصطلاح "نافرمانی مدنی" که حاصل یک دوره اشاعه گفتمان اصلاح طلبی در میان برخی از جوانان در ایران بود، سرنگونی این رژیم امکان پذیر نیست.  البته در مورد مبارزات خود انگیخته توده ها این را هم باید اضافه کرد که گر چه این مبارزات قادر به ادامه کاری و رسیدن به نتیجه اصلی نیست ولی تجربیات مثبتی ایجاد می کند و راه توده ها را برای رسیدن به اهدافشان هموار تر می سازد. 
سئوال 4: روابط سیاسی - اقتصادی فی مابین رژیم و جهانخواران را چگونه ارزیابی می کنید؟
پاسخ: به نظر می رسد که منظور از جهانخواران همان امپریالیست ها باشد که اگر چنین است بهتر است آن ها را با نام واقعی شان بخوانیم.  همه واقعیات گواه بر این امر است که جمهوری اسلامی عمیق ترین و تنگاتنگ ترین روابط ممکن را با این قدرت ها دارا می باشد. اساسا علیرغم نظر خیلی از نیرو ها به باور ما واقعیت این است که جمهوری اسلامی رژیمی وابسته به امپریالیسم می باشد که 34 سال پیش در کنفرانس گوادالوپ جهت سرکوب انقلاب مردم ما از طرف امپریالیست ها روی کار آورده شد. از همان آغاز چون جمهوری اسلامی به نام انقلاب وظیفه سرکوب انقلاب بزرگ دموکراتیک و ضد امپریالیستی مردم ما را به دوش داشت، جهت تحمیق مردم و پیشبرد بهتر سیاست های امپریالیستی، قدرت های امپریالیستی و این رژیم وابسته، سیاست همکاری پنهانی و پرخاشگری ظاهری را در پیش گرفتند. این سیاست که پاسخگوی نیاز امپریالیست ها و در راس آن ها امپریالیسم آمریکا بود قدرت مانور بزرگی به دو طرف داد و امکان فریبکاری آن ها را دو چندان نمود. اگر نخواهیم ار تاریخ طولانی حیات این رژیم در زمینه تاثیرات این فریبکاری، زیاد فاکت بیاوریم ، بررسی تحولات و منافع مادی ماورای همین پروژه هسته ای جمهوری اسلامی به روشنی نشان می دهد که چگونه این رژیم در تمام سیاست های خویش در جهت مصالح "جهانخواران" گام بر می دارد. تنها نگاهی به هزینه ای که این پروژه بر دوش مردم ما گذاشته ، هزینه ای که عمدتا به جیب کمپانی ها و انحصارات امپریالیستی ریخته شده و نتیجه ای هم از آن حاصل نشده ، خود بیان گر آن است که این پروژه یک پروژه ضد مردمی بوده و در جهت منافع امپریالیست ها شکل گرفته است.
سئوال 5: آیا نقش آفرینی رژیم اسلامی در خاورمیانه به تثبیت و یا فروپاشی این نظام می انجامد؟
پاسخ: متاسفانه سئوال روشن نیست و معلوم نیست که منظور از نقش آفرینی رژیم در خاورمیانه چیست؟  چرا که در مورد رژیمی صحبت می کنیم که متاسفانه  34 سال است که در قدرت است و در تمام این سال ها هم در خاورمیانه نقش آفرینی داشته است.  بنابراین روشن نیست که منظور کدام نقش آفرینی است و چرا این نقش آفرینی را اکنون باید عامل فرو پاشی رژیم تلقی نمود!  در ثانی بحث تثبیت رژیم هم بعد از گذشت 34 سال از عمر آن اساسا موضوعیت ندارد.  اما گذشته از این امر، اصولا تثبیت و یا فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی و اصولا هر رژیم دیگری نمی تواند تنها به یک وجه سیاست این رژیم و مثلا نقش آوری آن در سطح منطقه منوط شود.
در هر صورت آن چه باید به آن توجه داشت این واقعیت است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ادامه سیاست داخلی اش می باشد. ولی باید بدانیم که خود این سیاست داخلی را مصالح و نیاز های امپریالیست ها تعیین می کند. مثلاً می بینیم که در 34 سال گذشته علیرغم همه تحولاتی که در افغانستان شد سیاست مداخله جویانه جمهوری اسلامی در آن کشور در جهت مصالح قدرت های بزرگ همچنان پی گیرانه ادامه دارد. یا در لبنان شاهد بودیم که چگونه این رژیم در شکل گیری حزب الله نقش آفرینی نمود. در هر صورت واقعیت این است که ماموریت های خارج از مرزی جمهوری اسلامی تنها یکی از وظایف این رژیم برای امپریالیست ها بوده و می باشد و به خاورمیانه هم محدود نمی شود.  برای نمونه شاهد بوده ایم که در راستای تحقق خط آمریکا ، جمهوری اسلامی حتی در آفریقا هم از اعمال هیج دسیسه ای باز نمانده است، کما این که بار ها محموله های اسلحه های ارسالی سپاه پاسدارانش به کشور های آفریقائی ضبط و رسانه ای شده است. با این که نا روشنی سئوال چه بخواهیم و چه نخواهیم در پاسخ ، تاثیر خود را می گذارد امیدوارم که پاسخ سئوال را تا حدی داده باشم.

No comments:

Post a Comment